متن آهنگ فراموشی محمد شفیعی

تو که دوری از روز و شب‌هام، بگو

شبامو با چشمای کی سر کنم؟

حقیقت همینه که تو نیستی!

بدونِ تو من چی رو باور کنم؟!

حقیقت همینه که هرجا برم،

صدای نفس‌هات تو گوشمه

به‌جز قلبِ تو که ازم خالیه

همه‌جای دنیا، فراموشمه

نگات پیشِ رومه، چشات آرزومه، کجایی عزیزم؟!

تو نیستی و من مثلِ رؤیات دارم از خودم می‌گریزم

دارم میرم از دس، یه کاری بکن تا به بادم ندادی

خودت عاشقم کردی... عاشق‌‌نبودن رو یادم ندادی!

بگو چند قرنه اسیرت شدم،

که اینجوری سر میری از خاطرم؟!

کجای جهان راهمو کج کنم؟!!

چه‌جوری می‌تونم بذارم برم؟!!!

تو باشی... نباشی... من عاشق‌ترم!

بدون اینجا قلبِ یکی خونته

اگه راه برگشتنی هس، بدون،

یکی هس که تا هستی، دیوونته!

نگات پیشِ رومه، چشات آرزومه، کجایی عزیزم؟!

تو نیستی و من مثل رؤیات دارم از خودم می‌گریزم

دارم میرم از دس، یه کاری بکن تا به بادم ندادی

خودت عاشقم کردی... عاشق‌نبودن رو یادم ندادی!